ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
دلم یه دل سیر گریه می خواد
از ته ِ تهِ دلم.
وقتی آدم تکلیف خودشو و کاراش روشن نباشه. مثل یه برگ کوچیک روی آب باشه - معلومه چی میاد سرش . . .
خدایا ...
مدتیست از آبی یکدست
دورم
مرا به خانۀ ابرها بفرست
تا با آنها
یک دل سیر
گریه کنم.
ستاره چگینیان
نه که من بسیار عکس انداختن را دوست میدارم.هر موقع گوشیجان شارژ داشت و همراهم بود عکس انداختم!
یه چندتایی گذاشتم ادامه مطلب دوست داشتین ببینین.
دارم فکر میکنم نوشتن خیلی با جزئیات - مخاطبم رو خسته می کنه.
سعی میکنم فشرده و خلاصه تر تعریف کنم.
روزهای قبل از سفر برایم روزهای پر از دغدغه و استرسی بود و هر اتفاقی نگرانم می کرد که بمانم از سفری که انتظارش را داشتم.با آنکه ته دلم آرام بود اما بعضی دغدغه ها سخت مشغولم می کرد.
سلام دوستان من برگشتم.
خداوند نصیب همه ی شما دوستان عزیز کند انشااله.
از لطف همه ممنونم.
در اسرع وقت کامنتهای پست قبل رو جواب میدم.