دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

دلم

دلم یه دل سیر گریه می خواد 

از ته ِ تهِ دلم. 

وقتی آدم تکلیف خودشو و کاراش روشن نباشه. مثل یه برگ کوچیک روی آب باشه - معلومه چی میاد سرش . . . 

 

 

خدایا ...

مدتیست از آبی یکدست

دورم

مرا به خانۀ ابرها بفرست

تا با آنها

یک دل سیر

گریه کنم. 

 

                      ستاره چگینیان

عکس نوشته

 نه که من بسیار عکس انداختن را دوست میدارم.هر موقع گوشیجان شارژ داشت و همراهم بود عکس انداختم! 

یه چندتایی گذاشتم ادامه مطلب دوست داشتین ببینین.

ادامه مطلب ...

سفر نوشت (3)

دارم فکر میکنم نوشتن خیلی با جزئیات - مخاطبم رو خسته می کنه. 

سعی میکنم فشرده و خلاصه تر تعریف کنم.  

ادامه مطلب ...

سفر نوشت (2)

رسیدیم به اینکه قرار شد ساعت 11:30 توی لابی جمع بشیم. 

ادامه مطلب ...

سفرنوشت (1)

روزهای قبل از سفر برایم روزهای پر از دغدغه و استرسی بود و هر اتفاقی نگرانم می کرد که بمانم از سفری که انتظارش را داشتم.با آنکه ته دلم آرام بود اما بعضی دغدغه ها سخت مشغولم می کرد.

ادامه مطلب ...

من اومدم :)

سلام دوستان من برگشتم.

خداوند نصیب همه ی شما دوستان عزیز کند انشااله.

از لطف همه ممنونم.

در اسرع وقت کامنتهای پست قبل رو جواب میدم.