دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

گذر زمان

به قول یه همسفر - عمر سفر خیلی کوتاست. 

و اگه این سفر دلخواهانه ات باشه و یه جورایی حست بهش احتیاج داشته باشه که زود گذشتن بیش از پیش مشخص میشه. 

انگار ساعاتی پیش بود - در حالی که یه هفته از یه حضور و یه حس خوب گذشته. 

دارم فکر می کنم که اون روزی که به انتهای خط سفر زندگی هم برسم ممکنه بگم : عمر سفر چه کوتاه بود به بلندای عمر کوتاهم!! 

راستش دلم می خواست همانجا بمانم برای همیشه اما نشد. 

وقتی برگشتم و با نگاههای نگران مامان و داداشا و پیغامهای لحظه به لحظه ی یه همراه مواجه شدم - با خودم گفتم که نکنه من خیلی خودخواه بودم که دلم می خواست همانجا بمانم برای همیشه. 

 

بگذریم. 

روزهای تعطیلاته و مشغول مطالعه شدم و در حال پرس و جو هستم که بتونم چند تایی مقاله ترجمه کنم!البته فعلا در حد یه ایده است. 

ماه رمضان نزدیکه و اوقات خاصی که ارزششون بعد گذشتنشون معلوم میشه در راهند.امیدوارم که همه ازش استفاده ببرند.  

پر از حس نوشتن بودم اما الان که نشستم پای سیستم - انگار نوشتنم نمیاد . . . 

براتون یه عالمه آرزوی خوب دارم. 

اوقاتتون پر از قشنگی.

بعضی حرفها

سلااااااااااااااااااام به همه. 

امیدوارم که خوب و خوش باشین. 

منم خدا رو شکر خوبم. 

داشتم فکر می کردم که گاهی وقتها آدم چقدر می تونه چشم پوشی کنه از بعضی رفتارهای کسی که براش مهمه و بعد چقدر اون فرد می تونه خیلی راحت پشت پا بزنه یه تمام حسهایی که بهش داشتی و این فرد می تونه هر کسی باشه یه دوست - یه هم صحبت و حتی خواهر یا برادر و حتی فرزند آدمی. 

مهم اینه که آدم چقدر می تونه این برخورد طرف مقابل رو هضم کنه و چقدر می تونه که غرورشو یا هر اسم دیگه ای که بشه روش گذاشت رو کنار بذاره و از خودش و نگرانیاش بگه. 

گاهی آدم دیر به نتیجه می رسه که داره کاری می کنه که اگه موردی پیش بیاد خیلی راحت ممکنه نادیده گرفته بشه.  

گاهی آدم دیر به نتیجه می رسه که . . .

 - - - - -

اصلا این حرفها رو ولش کنین - خودتون خوبین؟ 

خوش میگذره بهتون؟ 

بازگشت

سلام

من اومدم.

مسافرانه

در دفتر شعر من صدا پنهان است 

یک رود پر از ستاره در جریان است 

من در سر خود ابر زیادی دارم 

جیب کلمات من پر از باران است 

 

جلیل صفربیگی 

 

- = - = - =- =- =-  

 

سلام به دوستان عزیز. 

الان که می نویسم خوبم. 

ممنون از لطفتون و بودنتون. بخاطر بد قلقی های این چند روز هم منو ببخشید.هوای بهار و دل بهانه گیر و (اصلا هم توجیه نمی کنم)

میگن قبل سفر از دوستان و آشنایان باید حلالیت طلبید، من هم جهت به جا آوردن این رسم رسیدم خدمتتون که هم بگم همه چی آرومه. هم بگم آدمیه دیگه آه و دم . خلاصه خوبی - بدی دیدین حلال کنین. عمری بود و برگشتم که براتون تعریف می کنم چه خبر بود.نه که بر من ببخشید کاستیها و بدیهام رو. 

هنوز ساک نبستم - سرخوشانه اومدم دارم نت گردی می کنم.  

  

اوقاتتون پر از شادی و قشنگی و سلامتی 

در پناه خداوند باشید

فعلا

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

کلمات

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.