دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

ناامید


دیگر بهار در سبد روزگار نیست 


دیگر «قرار» نیست نه! دیگر قرار نیست 


شادم که زود می گذرد شادی ام، ولی 


غم می خورم که هیچ غمی ماندگار نیست 


از یاد رفت غرش شیران بی قرار 


آهوی چشم های تو در بیشه زار نیست 


بگذار در غبار فراموشمان کنند! 


این سینه را تحمل سنگ مزار نیست 


اقرار عشق راه به انکار می برد 


این کفر جز عبادت پروردگار نیست 

 

آقای فاضل نظری

نظرات 3 + ارسال نظر
khodai چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:24 ق.ظ

اگر عقل امروزم را داشتم ، کارهای دیروزم را نمی کردم ولی اگر کارهای دیروزم را نمی کردم ، عقل امروزم را نداشتم !

چه جالبه تعبیرتون. عقل و احساس در کنار هم ما رو میسازند.
ممنونم از حضورتون.

هانیه سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:50 ب.ظ

این کفر جز عبادت پرودگار نیست.......
یعنی منم که اینهمه کفر گفتم مثل این شعر، میشده تهش یه عبادت پیدا کرد؟

سلام.
شاید بشه،کسی چه میدونه.
ممنون از حضورتون.

فقط من! سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:20 ب.ظ http://jostejoogar2011.persianblog.ir/


هر چی فکر کردم نفهمیدم چرا اینطوری باید به دنیا نگاه کنم ؟

جناب شاعر اینگونه نگاه کرده؛ منم یه لحظه از چیدمان کلماتش خوشم اومد نوشتیدمش.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.