دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

نارنجی های پر خاصیت

برای اینکه از بیماری های مختلف در امان بمانید میوه و سبزیجات نارنجی را فراموش نکنید. میوه و سبزیجات نارنجی علاوه بر اینکه رنگ و لعاب اشتهابرانگیزی دارند، به سلامت بیشتر شما کمک می کنند. پس برای تنوع غذایی و خوشرنگ شدن میز غذا از این خوراکی ها غافل نشوید و آنها را به رژیم غذایی تان راه دهید.


  ادامه مطلب ...

دوست !

پشت صحرای دلم شهریست ...

که یک دوست در آنجا دارم !

هر کجا هست ...

به هر فکر !

به هر حال و به هر کار عزیز است ...

خدایا تو نگهدارش باش !


*+*+*+*

امسال دوتا همکار بانوی خیلی ناز و دوست داشتنی همکارم شدن.نه که همکاران قبلی خوب نبوده باشند.

اما همکار بانوی امسالی بهم حس خوبی میده.بودنشو دوست دارم.هم کلام شدن باهاش.گاه دوست دارم زنگهای تفریح اونقدر طولانی بشه که من فقط بشینم و به حرفهاش گوش بدم.از حرکاتش و رفتاراش یاد بگیرم.همکار بانو اونقدر روم تاثیر داشته که دلم میخواست خواهری مثل اونو داشتم.

خدا بهش سلامتی و دلخوشی بده و برای خانواده اش حفظش کنه



سلام به همه.

عزاداریهاتون مقبول درگاه الهی.

داشتم فکر میکردم که چقدر کم می نویسم!

البته یکی از دلایلش خرابی سیستم خانگی هست و بعدی بی سوژه بودن من!!

همیشه وقتی با مخاطب یا موضوع جدیدی روبرو میشیم، او رو با پیشینه ذهنی خودمون مقایسه میکنیم.حالا برای من و پسرام هم چنین حالتی پیش آمد.یکشنبه جایگزین یکی از همکارا رفتم کلاسش و دختراش هم پایه ی پسرای من هستند.خلاصه توی درس علوم داشتم از بچه هاش سوال میکردم، بحث یادداشت برداری رو سوال کردم که جواب دو تا از بچه هاش جالب بود.

سوال:وقتی بخواهید مطلبی که دیده اید یا شنیده اید بهتر در ذهنتان بماند و برای دیگران بازگو کنید؛ چه میکنید؟

-خانم به مغزمون فشار میاریم یادش بیاد!

من-0-ه نه درست نیست، کی میخواد راه حل دیگه ای بگه؟

- خانم من میدونم، اونقدر میگردیم تا پیداش کنیم!!

من - !!! کجا رو میگردی؟

- خانم توی ذهنمو!

من- :|

بچه -:-D

کتاب علوم- :O

و به این ترتیب به فعال بودن پسرام نسبت به اون بچه ها ایمان آوردم.;-)

البته به حال همکار جان هم دلم سوخت که چه قدر کارش سخته با هنچین اعجوبه هایی


سلام بر ساقی تشنگان!


افتاده ای برای چه از پا ؟ بلند شو

خوردم زمین کنار تو ، از جا بلند شو


لشکر به قامت خم من خنده می کند

شد علقمه محل تماشا ، بلند شو


لب تشنه اصغرم دگر از حال رفته است

گوید رباب : حضرت دریا بلند شو


مادر فتاد روی زمین گفت : یا علی

تو هم به اسم اعظم بابا بلند شو


یک جور می دهیم جواب سکینه را

باشد ، بیا به خیمه تو حالا ، بلند شو


من قول می دهم که به رویت نیاورد

که خالی است مشک تو سقا ، بلند شو


اکنون که خوانده ای تو برادر حسین را

خواهر بگو به زینب کبری ، بلند شو


ام البنین نیامده زهرا که آمده

بی دست من به خاطر زهرا بلند شو...


دل بــســـپــار...


به آتشی که نمى سوزاند

" ابراهیم " را


و دریایى که غرق نمی کند

" موسى " را


نهنگی که نمیخورد

"یونس"را


کودکی که مادرش او را

به دست موجهاى " نیل " می سپارد

تا برسد به خانه ی تشنه به خونش


دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند

سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد


آیا هنوز هم نیاموختی ؟!

که اگر همه ی عالم

قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

و خدا نخواهد ،

" نمی توانند "

پس

به " تدبیرش " اعتماد کن

به " حکمتش " دل بسپار

به او " توکل " کن....