دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی


دل بــســـپــار...


به آتشی که نمى سوزاند

" ابراهیم " را


و دریایى که غرق نمی کند

" موسى " را


نهنگی که نمیخورد

"یونس"را


کودکی که مادرش او را

به دست موجهاى " نیل " می سپارد

تا برسد به خانه ی تشنه به خونش


دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند

سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد


آیا هنوز هم نیاموختی ؟!

که اگر همه ی عالم

قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

و خدا نخواهد ،

" نمی توانند "

پس

به " تدبیرش " اعتماد کن

به " حکمتش " دل بسپار

به او " توکل " کن....

نظرات 2 + ارسال نظر
امین یکشنبه 11 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 07:50 ب.ظ

یوسف، ای گمشده در بی سر وسامانی ها!
این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ها
سر بازار شلوغ است،‌تو تنها ماندی
همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها
چیزی از سوره­ی یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها
همه در دست ،ترنجی و از این می رنجی
که به نام تو گرفتند چه میهمانی ها
"پیرهن چاک وغزل خوان و صراحی در دست"
خوش به حال تو ونیمه شب زندانی ها
خواب دیدم که زلیخایم وعاشق شده ام
ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها
عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست
این چه عشقی است که آورده پشیمانی ها؟
این چه شمعی است که عالم همه پروانه­ی اوست؟
این چه پروانه که کرده است پر افشانی ها؟
یوسف گمشده! دنباله این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها
بوی پیراهن خونین کسی می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها

مهدی جهاندار

در کلاس عاشقی، عباس غوغا میکند
در دل هر عاشقی عباس مأوا میکند
هرکس خواهد رود در مکتب عشق حسین،
ثبت نامش را فقط عباس امضاء میکند
التماس دعا

انسان جمعه 9 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 03:16 ب.ظ http://ehsanarash.persianblog.ir

بله اگر خدا نخواهدهیچکس نمیتواند ضرر بزند
خدایا توکل بر تو

سلام.
بله درسته

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.