ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
سلام.
هفته ی معلم نزدیکه و بد نیست از دبیری که منو با دنیای کتاب و نوشتن آشنا کرد ؛ یادی بکنم.
گاه که نوشته های اولم رو می خونم،و حتی شکل نوشتنم یادم میاد، ذوق می کنم.
چقدر اون روزها دورند و چقدر نزدیک!
سالها پیش که یه شاگرد بودم و این سالها که شدم معلم...
قطار عمر در گذره و اینکه آدم نمی دونه چند ایستگاه تا آخر مونده؛ یه حس عجیب به وجود میاره.
دلم می خواد ایستگاه آخر قطارم که میشه،خدا از خودم و مسیرم راضی باشه.
پ.ن:
دلم نوشتنای طولانی می خواد.
شعری بنویس
و پشت یکی از نقطه چین ها جایی برایم نگه دار
گاهی به چشمهایت می آیم
وبا هم شعرت را می خوانیم
#رضا_باقری_فرد
پ.ن:
دوست دارم بتونم دوباره نوشتنو شروع کنم.به قول اچتین قلمم خوبه
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه یک صحبت طولانیم
ها به کجا می کشیم خوب من
ها نکشانی به پشیمانیم
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانیست که بارانیم
#محمد_علی_بهمنی
دوست داشتن کسی که دوستت ندارد
مثل داشتن لباس کودکی ات است
که خیلی دوستش داری
ولی دیگر نمیتوانی ان را بپوشی
و نگه داشتنش بی فایده ست
گاهی هم آن را میبخشی به کودکی که هم اندازه اش است
کسی که دوستت ندارد را نمیتوانی نگه داری
باید ببخشیش به گذشته
به خاطره ها
باید قبول کنی مال تو نیست
باید دل بکنی از او
مانند همان لباسی که دیگر اندازه ات نیست.