می نویسم منتها سرم واقعاً شلوغه! ممنون عزیزم.به چشمهای شما زیبا میاد . تشکر از حسن توجهت و اینکه احوالم رو پرسیدی.
شاد و موفق باشی.
افسانه
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1391 ساعت 08:11 ب.ظ
سلام عزیزی سکوت را تجربه کن و آیینه صفت شو زندگی را در خود منعکس کن ذهن خود را به آلبوم خاطرات مرده تبدیل نکن همچون آیینه باش و لحظه لحظه زندگی کن آیینه هرگز عکسی را در خود نمی گذارد همواره خالی است
سلام عزیزم.
آری- آئینه همواره خالیست.
ممنون دوست خوبم.
مامیچکا
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1391 ساعت 01:15 ب.ظ
سلام مریم بانوی من
چرا دیگر نمی نویسید؟
منتظر نوشته های زیبایت هستم
سلام افسانه عزیز.


ممنون عزیزم.به چشمهای شما زیبا میاد . تشکر از حسن توجهت و اینکه احوالم رو پرسیدی.
می نویسم منتها سرم واقعاً شلوغه!
شاد و موفق باشی.
سلام عزیزی
سکوت را تجربه کن و آیینه صفت شو
زندگی را در خود منعکس کن
ذهن خود را به آلبوم خاطرات مرده تبدیل نکن
همچون آیینه باش و لحظه لحظه زندگی کن
آیینه هرگز عکسی را در خود نمی گذارد همواره خالی است
سلام عزیزم.

آری- آئینه همواره خالیست.
ممنون دوست خوبم.
سلام مریم بانو جونننننننننننننن
سلام مامیچکا جان!
رسیدن بخیر.
اینجا زمین است، زمین گرد است
تویی که مرا دور زدی!
فردا به خودم خواهی رسید
حال و روزت دیدنیست
سلام مریم بانوی من

خوبی فدات شم؟
اگر حوا وسوسه ی سیب نمی شد هیچ کس طعم تلخ سختی را نمی چشید
اما چه طعنه ها که نشنید حوا
سلام بر افسانه بانوی عزیز.
ممنون از لطف شما.
هی هی هی.
چه طعنه ها که نشنید حوا....