ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
یادآوری اتفاقایی که فکر می کنی فراموششون کردی؛ فکر می کنی تونستی باهاشون کنار بیای؛
اما
یه تیکه فیلم ، می بردت به جریاناتی که فکر می کردی برا خودت حلشون کردی.
میشه اکران مستند من؛ هر غروب از محل کار تا منزل.
پ.ن1:
حوصله ام سر رفته.
دلم گرفته
دلم خیلی چیزا میخواد
پ.ن2:
مبهم بودن و معمایی بودن مخاطبی که حرفهای دو پهلو می زنه؛برام جای کلی سوال داره.
پ.ن3:
قافیه به قافیه باختم
برگ به برگ
واژه به واژه
و اینک تنها داشته ی من
حس نداشته هایی که شعر نمی شود.
چقدر خوب است که دلتنگم
به شروع دوباره دردها
به زیادی عشق
به جنونی که
برگ میشود
قافیه می شود
واژه می شود
برگ برنده ام نه سادگی ام
دل پاکم بود !
حیف که هیچ کس
شبیه حرف هایش نیست...
حمیده اسدی نوا
همه ساعت ها را عقب بکش...
جز ساعت دلت را!
می خواهم هر روز یک ساعت
بیشتر مرا دوست بداری!"
"پاییزت مبارک
خورشید روزهای رفتگی
تاریکی از نبودنت نشت می کند به اتاق
پلک می زنم
و کاسه ی چشمانم؛با اولین قطره پر می شود
مردی که هست و خسته شده از هر آنچه نیست!
یکهو جیرینگ بغض کسی در گلو شکست...
پ.ن1:
گاهی آدمهای اطرافمان پشت نقاب سنگی و بی تفاوتشان,دلی نازک و شخصیتی عاطفی دارند که فقط در خلوت ظاهر می شود.شاید اویی که فکر می کنیم بی تفاوت از کنار مسائل می گذرد,دلی پر عاطفه داشته باشد....
پ.ن2:
درگیرم کن
خسته ام
خسته از تنهایی
از حضورِ خودم در تاریکی
خسته از رفتن
از جادههای طولانی
خسته از یک دلِ همیشه طوفانی
درگیرم کن
درگیر بودن
درگیر ماندن
درگیر یک اتفاق
اتفاقِ یک پنجره
چهار دیوار
درگیر اتفاق "ما"
همیشه سختیرین نقش ها رو به بهترین بازیگر می دن
چه خوب می شه باور کنیم بهترین بازیگر خدا هستیم وخدا با این کارش داره امتحانمون می کنه
وقتی در سرباز خونه می خوان سرباز خوبی تربیت کنن به پاهاشون وزنه میندازن وتوی کوله شون سنگ می زارن ومجبورش می کنن از تپه وموانع بالا وپایین برن تا ببینن از عهده این تمرینات سخت بیرون مییان ؟ یا نه ؟
اگه خدای مهربون توی کوله من و شما سنگ ریخته و کشیدنش برامون سخته وفکر می کنیم اینده خوبی نداریم !!/؟؟ ولی قول می دم اینقدر سخت نمی گیره ودر عوض امتیازمون را بالا می بره... عزیزم ما در حال اموزش و تکامل هستیم هیچ اشکالی نداره کمی هم به نفسمون سختی بدیم > ما باید سر افراز بیرون بیایم
سنگ های کف رود خونه با جریان اب وفشار اب ؛ صاف وسیقلی وزیبا می شن، فشار زندگی داره امثال ما رو زیبا وصاف ودوست داشتنی می کنه
چه خوب می شد خودمون را به خدا بسپاریم و مهره بازی دست خدا بشیم و اجازه بدیم خدا خدایی خودشو بکنه وما هم بندگی خودمونو بکنیم؛؛
قضاوت وتصمیم گیری مختص خداست وبندگی مختص ما؛؛؛ هر زمان با خدا پر یا پوچ بازی کنی تو برنده ای چون قربونش برم همیشه دستاش پره.
پ.ن1:
یه کاروان میخواد از نیشابور پیاده روی کنه تا مشهد.شب تولد امام رضا ان شاالله مشهد
پ.ن2:
دلم میخواد برم.پیاده روی اربعین که قسمت نمیشه,لااقل همینجا پابوس آقا, الهی که بطلبه.