ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
افتاده ای برای چه از پا ؟ بلند شو
خوردم زمین کنار تو ، از جا بلند شو
لشکر به قامت خم من خنده می کند
شد علقمه محل تماشا ، بلند شو
لب تشنه اصغرم دگر از حال رفته است
گوید رباب : حضرت دریا بلند شو
مادر فتاد روی زمین گفت : یا علی
تو هم به اسم اعظم بابا بلند شو
یک جور می دهیم جواب سکینه را
باشد ، بیا به خیمه تو حالا ، بلند شو
من قول می دهم که به رویت نیاورد
که خالی است مشک تو سقا ، بلند شو
اکنون که خوانده ای تو برادر حسین را
خواهر بگو به زینب کبری ، بلند شو
ام البنین نیامده زهرا که آمده
بی دست من به خاطر زهرا بلند شو...
دل بــســـپــار...
به آتشی که نمى سوزاند
" ابراهیم " را
و دریایى که غرق نمی کند
" موسى " را
نهنگی که نمیخورد
"یونس"را
کودکی که مادرش او را
به دست موجهاى " نیل " می سپارد
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد ،
" نمی توانند "
پس
به " تدبیرش " اعتماد کن
به " حکمتش " دل بسپار
به او " توکل " کن....
زندگی یک مدرسه است و ما در حال آموختن،
مشکلات درس هایی هستند که می آیند و می روند،
آنچه می آموزیم به ما کمک می کند تا زندگی بهتری داشته باشیم.
Life is a school, and we are here to learn,
Problems are lessons that come and go,
what we learn from them will serve us for the rest
of our lives
پ.ن:وقتی سیستم خراب بشه، پست گذاشتن با موبایل خعلی سخته.
به مسلخ کشیدن نفس وبه معراج بردن عشق برشمامبارک،امیدوارم غمهایتان قربان شادیهایتان گردد، عیدقربان مبارک.التماس دعا
مدرسه ها شروع شد و بازم حکایات من و پسرام!
امسال تعدادشون شده 37تا!! و من دارم فکر میکنم که چه شود;-)
رفتم سر کلاس بهشون میگم :پسرا دفتر دیکته دربیارید که شروع کنیم درس رو.
پسر بچه ی شیطون زل زده توی چشمام میگه:نمیتونم خانم!
-چرا؟
+آخه دفتر نیاوردم.
-دفتر مشقت رو دربیار.
+اونم نیاوردم.
-پس چی همراهت هست؟
+هیچی، کیف نیاوردم:-)
-!! پس چی؟؟
+یادم رفته.
-برو زنگ بزن مامانت بیاره
+شماره شو بلد نیستم.
-شماره خونه چی؟
+بلد نیستم.
-شماره پدر؟
+ بلد نیستم.
- :| دفتر شماره داره برو بگو تماس بگیرن.
+ :-D
آخه من چی بگم؟؟ کیفو داخل ماشین باباش جا گذاشته بود، حالا خوبه که دفتر شماره تماسها رو دارن.
:| :|