چالشی چالش برانگیز!

سلام. 

این روزها چالش معرفی کتاب بین دوستان به راه افتاده.دوستانی که میخوانمشان دعوتم کرده اند و من هم دوست داشتم از کتابهایی بگویم که برایم جالبند.با خودم گفتم باید از آنچه برای من جالب بوده بگویم یا آنچه مخاطبم را با مطلب جدید و ماندگاری آشنا کند؟ از متنی بگویم که دوستش دارم یا متنی که راهنما و کارگشا باشد؟خلاصه این دعوتها براستی برای من به شخصه پرچالش بود.از دوستانی که مرا به کتابخوانی ومعرفی کتاب دعوت کردند، سپاسگزارم.

البته با مشکلی هم مواجهم که تصویرهایی پرحجم دارم که باید حجمشان کاسته شود ولی به دلایلی دسترسی ندارم.

پس فعلا نام کتابهایی که دوستشان دارم و شاید برای شما هم جالب باشند:

1.مفاتیح الحیات به قلم آیت الله جوادی آملی

2.فرشته نگهبان به قلم نیکولاس اسپارکس و ترجمه خانم معتکف 

3.هبوط در کویر به قلم دکتر شریعتی

4.قلبم را با قلبت میزان می کنم.به قلم عمران صلاحی و جمعی از طنزپردازان

-؛-؛-؛

فکر کنم یه کم زیاد شد البته در فرصتی مناسب در موردشون بیشتر میگم.

 :))


بعدا.نوشت 1: از دوستان دیگه هم کسی تمایل داشت بهمون کتاب معرفی کنه، خواهش میکنم که بهمون کتاب معرفی کنند.

"آدم‌ها مثل ِ کتاب‌ها هستند"!


بعضی آدم‌ها جلدِ زرکوب دارند،
بعضی جلدِ ضخیم و بعضی نازک،
بعضی آدم‌ها ترجمه شده اند،
بعضی از آدم‌ها تجدیدِ چاپ می‌شوند،
و بعضی از آدم‌ها توقیف
و بعضی از آدم‌ها فتوکپی ِ آدم‌های ِ دیگر اند.
بعضی از آدم‌ها صفحاتِ رنگی دارند،
بعضی از آدم‌ها تیتر دارند، فهرست دارند،
و روی پیشانی ِ بعضی از آدم‌ها نوشته اند:
حق ِ هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است.
بعضی از آدم‌ها قیمتِ روی ِ جلد دارند،
بعضی از آدم‌ها با چند درصد تخفیف به فروش می‌رسند،
و بعضی از آدم‌ها بعد از فروش پس گرفته نمی‌شوند.
بعضی از آدم‌ها را باید جلد گرفت،
بعضی از آدم‌ها را می‌شود توی ِ جیب گذاشت!
بعضی از آدم‌ها نمایش‌نامه اند و در چند پرده نوشته می‌شوند.
بعضی از آدم‌ها خط خوردگی دارند،
بعضی از آدم‌ها غلطِ چاپی دارند.
بعضی از آدم‌ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی ِ آن‌ها را بفهمیم.
و بعضی از آدم‌ها را باید نخوانده دور انداخت.
کتاب‌ها مثل ِ آدم‌ها هستند.
بعضی از کتاب‌ها برای ِ ما قصه می‌گویند تا بخوابیم.
و بعضی قصه می‌گویند تا بیدار شویم،
بعضی از کتاب‌ها تنبل هستند.
بعضی از کتاب‌ها تقلب می‌کنند،
بعضی از کتاب‌ها دزدی می‌کنند!
بعضی از کتاب‌ها به پدر-و-مادر ِ خود احترام می‌گذارند.
و بعضی حتی اسمی هم از پدر-و-مادر ِ خود نمی‌برند.
بعضی از کتاب‌ها هرچه دارند، از دیگران گرفته اند.
بعضی از کتاب‌ها هرچه دارند به دیگران می‌بخشند.
و بعضی از کتاب‌ها فقیر اند و بعضی گدایی می‌کنند.
بعضی از کتاب‌ها پرحرف اند، ولی حرف برای ِ گفتن ندارند،
و بعضی ساکت و آرام اند ولی یک عالم حرفِ گفتنی در دل دارند.
بعضی از کتاب‌ها بیمار اند،
بعضی از کتاب‌ها تب دارند و هذیان می‌گویند.
بعضی از کتاب‌ها، کودکانه و لوس حرف می‌زنند.
و بعضی از کتاب‌ها فقط غر می‌زنند و نصیحت می‌کنند.
بعضی از کتاب‌ها پیش از تولد می‌میرند.
و بعضی تا ابد زنده هستند

 

دکتر امین پور


 گاهی وقتا 

آدم یه کارهایی می کنه 

که خودش از خودش متعجب میشه 

بعدشم که به نتیجه می رسه که اشتباه کرده 

آب رفته به جوی بر نمی گرده 

 

خدایا!کمک کن قبل اون کار اشتباهمون به نتیجه برسیم. 

 

 

۲.می دونم هیچ ربطی به هم ندارند.اما احساسم طلبیدشون!