دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

صبح عالی متعالی


باز هم صبح شد ، پروردگارا :

از اینکه یکبار دیگر مرا لایق حیات دانستی سپاسگزارم

از اینکه فرصت یک شروع مجدد را به من عطا کردی متشکرم

از تو میخواهم به من درک و درایتی بیش از پیش ببخشی تا امروز اشتباهات دیروز را تکرار نکنم

فرصتهایی که در اختیارم قرار میدهی از دست ندهم و از یاد نبرم که شاید فقط برای امروز بتوانم دوستانم و یارانم را دوست بدارم

السلام علیک یا امام الرئوف


سلام حضرت زیبا! خدای دلبرها! 

سلام حضرت خورشید ماه منظرها

سلام ساقی هشتم، میِ خراسانی 

سلام جوشش پیمانه‌ها و ساغرها

«هزار وعده‌ی خوبان یکی وفا نکند»

دلم گرفته از این گرگ‌ها، برادرها

دلم هوای حرم کرده یا علی مددی 

هوای ذکر پدرها و اشک مادرها

هوای دیدن فوّاره‌های گوهرشاد 

زلال آینه‌ها و صفای مرمرها

صدای طبل و نقاره، اذان گلدسته 

هوای عطر خوشِ یاس و مشک و عنبرها

نمی‌شود که مرا پیش خود نگه داری؟ 

کنار گنبد زردت، میان کفترها

برای وصف تو شعری که شعر باشد نیست

سروده‌اند به عشقت اگرچه قیصرها


رضا احسان‌پور