دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

فال

ﺷﺒﯿﻪ ﺟﺮﻋﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﻗﻬﻮﻩﯼ ﯾﺦﮐﺮﺩﻩ ﻣﯽﻣﺎﻧﯽ 

ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻝﻫﺎ ﻣﺎﺳﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻮﯼ ﻓﻨﺠﺎﻧﯽ 

ﻫﻤﺎﻥﻗﺪﺭ ﺁﺷﻨﺎ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻫﻢ ﻣﺒﻬﻢ 

ﮐﻪ ﺍﺯ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ ﻓﺎﻝ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ 

ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﯿﺪﻩﺍﻡ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﺑﻪ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ 

ﮐﻪ ﺍﺯ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﭼﻨﺪﻡ ﻧﻘﺶ ﻓﺎﻟﻢ ﺷﺪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ 

ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻤﺎﺳﺪ ﻗﻬﻮﻩﯼ ﭼﺸمﺕ ﺗﻪ ﺷﻌﺮﯼ 

ﮐﻪ ﻣﺪﺕﻫﺎﺳﺖ ﻓﺎﻝ ﺷﺎﻋﺮ ِ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻧﯽ 

ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﮑﺎﻓﻢ ﺩﻭﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻏﺰﻝ 

ﻣﯽﺑﺎﻓﻢ ﺍﺯ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ 

ﺗﻮ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﻭ ﺷﮑﺮ ﮐﻦ ﺗﺎ 

ﮐﻤﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺷﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺖ ﺗﻠﺦ ﻭ ﺑﻐﺾ ﻃﻮﻻﻧﯽ 

ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻨﻮﺷﻢ ﮐﻨﺞ ﺩﻧﺞ ﮐﺎﻓﻪ، ﻓﺎﻟﻢ ﺭﺍ 

ﻫﻤﺎﻥ ﻓﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺟﺮﻋﻪﯼ ﯾﺦﮐﺮﺩﻩ ی آنی

پدرانه . . .

نامه ی پدری به دخترش:*
دخترکم برای کسی که برایت نمیجنگد نجنگ....
چرا اشکهایت را هر روز پاک کنی....
کسی که باعث گریه ات میشود پاک کن...
دخترکم به سوی کسی که ناز میکند دست نیاز دراز نکن...
بیاموز این تو هستی که باید ناز کنی....
دخترکم تو زیباترینی... .
همیشه با این باور زندگی کن...
خودت را فراموش نکن... .
شاید گریه یا خنده ات برای بعضی ها بی ارزش باشد....
اما به یاد داشته باش....
کسانی هستند که وقتی میخندی جان تازه میگیرند....
دخترک من هیچگاه برای شروع دوباره دیر نیست....
اشتباه که کردی برخیز....
اشکالی ندارد....
بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند.....
خوب باش ولی سعی نکن این را به دیگران بفهمانی
کسی که ذره ای شعور داشته باشد خاص بودنت را در می یابد.... زمستان است.... زیاد میشنوی هوا دو نفره است!!!!
به درک که دو نفره است تنها قدم زدن دنیای دیگری دارد..
دخترکم شاید شاهزاده را همه بشناسند اما باور داشته باش....
برای پدرت تو ملکه هستی....
گریه کرده ای؟؟؟؟ رنج کشیده ای؟؟؟؟ سرت کلاه رفت؟؟؟
اذیتت کرده اند؟؟؟ عیبی ندارد.... نگذار تکرار شود....
گاهی تکرار یک درد دردناک تر است!!!
احساس تو با ارزش است خرج هر کسی نکن...
کسی که جای خالیت را با دخترهای دیگری پر میکنند خرج نکن...
پس قدر خودت را بدان و بدان روزی کسی می آید که حاضر است به خاطرت به هیچ دختری نگاه نکند تا بدانی که برایش با ارزشترینی ...
صبور باش می آید این روز.....
و همه چیز را به خدا بسپاااار  

 - - - - - - - -

* جالب بود اما نمی دونم از کجا برش داشتم!!! 

خلاصه قشنگ بود - نوشتیدمش اینجا