دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

سفرنامه (3)

  

صبح روز آخر حضور در شهر نجف اشرف به مسجد کوفه رفتیم. مسجدی که انبیا الهی در آن نماز خوانده اند و حتی پیامبرمان هم در شب معراج در این مسجد نماز خوانده اند. 

 مسجدی که نماز در آن تمام خوانده میشود. مسجدی که توبه آدم در آن مقبول شد. مسجدی که کشتی نوح در آن ساخته شد و در آن به زمین نشست. مسجدی که محل قضاوت و نماز و شهادت امیرالمومنین(ع) بود. مسجد کوفه. 

اعمال مسجد کوفه کمی زیاد بود و از صبح تا حدود ظهر طول کشید بعد از نمازهای مستحبی به زیارت مرقد مسلم ابن عقیل سفیر امام حسین(ع) در کوفه و هانی این عروه و مختار ثقفی رفتیم و برای نماز ظهر و عصر به مسجد برگشتیم (این مرقدها هم کنار هم و متصل به مسجد کوفه هستن. البته قبل از خود مسجد و اعمالش به مرقد میثم تمار (از یاران با وفای امام علی(ع) هم رفتیم. 

بعد از اقامه نماز و بازدید از منزل امام (ع) و بنای باقیمانده از دارالاماره کوفه به سمت هتل حرکت کردیم. قرار شده بود عصر این روز به وادی السلام برویم که بعد لغو شد و (ما هم که جلوتر از برنامه رفته بودیم) خوشم میاد که از برنامه جلو باشی و عقب نمونی!!خلاصه که دوباره عصر برای زیارت و نماز مغرب و عشا رفتیم حرم. صبح فردا قرار شد که 7 صبح به سمت کربلا حرکت کنیم. 

یه جمله جالب هم از امام علی (علیه السلام)   

امام علی‏‏ علیه السلام در یک خطبه طولانی، ویژگی‏های مسجد کوفه را چنین برشمرده است: «ای اهل کوفه! خداوند به شما نعمت‏هایی عطا فرموده که به هیچ کس عطا نکرده است. از برتری محل برگزاری نماز شما این است که اینجا خانه آدم، خانه نوح، خانه ادریس، عبادتگاه حضرت ابراهیم خلیل و عبادتگاه برادرم حضرت خضر‏ علیه السلام بود و امروز محل عبادت و مناجات من است... برای مسجد کوفه زمانی فرا می‏رسد که محل برگزاری نماز حضرت مهدی‏‏ علیه السلام از تبار من و محل عبادت هر مؤمن می‏شود. هیچ مؤمنی در روی زمین نمی‏ماند، جز اینکه به این مسجد بیاید، یا قلبش برای این مسجد پر بزند».

 

من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 231، ح 696.

نظرات 2 + ارسال نظر
مامیچکا دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:19 ب.ظ

چی بگم مریم بانو جون...
خوب به حالت که اونجا بودی و تونستی خیلی جاها رو ببینی

مامیچکا جونم هیچی نمیشه گفت.
باید بری و خودت ببینی.

امیدوارم که قسمتت بشه و اونجا منم یاد کنی.

ارکیده دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:21 ب.ظ

سلام مریم بانوی عزیزبوووووووووووس
با کمی تاخیر وشرمندگیزیارت قبول خانومی همیشه به زیارت باشی اینایی که تعریف کردی همشو درک میکنم ولی ما متاسفانه همه این اعمالو تو نصف روز یعنی صبح تا بعد از ظهر انجام دادیم یعنی صبح رفتیم نجف تا بعد از ظهر برگشتیم کربلا
کلا محل اقامتمون کربلا بود اون زمان صدام نعلتی رفته بود وآمریکا وکلا ارتش به اصطلاح مسئول برقراری امنیت تو عراق بودن ما هم با ترس و واهمه رفتیم نجف همین که رسیدیم حرم حضرت امیر آمریکایی ها نیرو خالی کردن ویه جو تشویش ووحشت بین زوار به وجود اومد اون موقع سال 85حرم خلوت بود جات خالی یه زیارت سیر در عین حال با ترس کردیم
تو مسجد کوفه هم فقط نمازارو خوندیم دعاهاشو نذاشتن بخونیم
چون گفتن زود باید این شهروترک کنیمخلاصه بعد این ماجراها وقتی اومیدم خونمون من خیلی ناراحت بودم که دعاهای مسجد رو نخوندم خواب دیدم رفتم تو مسجد کوفه دارم با خیال راحت نماز میخونم ودعاها واعمالشو انجام میدم خیلی خوشحال بودم توخواب که بهم گفتن خدا اعمالتو هر چند ناقص قبول کرده
خدا قسمت همه بکنه منم قسمتم بشه یه بار دیگه با خیال راحت برم آمین

سلام بر ارکیده بانوی عزیز.

جای شما خالی عزیزم. امیدوارم که مجدداً نصیبت بشه.
خوش به سعادت شما. انشااله که قبول باشه.
اصلاً اونجا وقت کم میاد!هر چقدر که باشه.

امیدوارم مجدداً نصیبت بشه و اونجا منم دعا کنی.


ممنونم از حضورت عزیزم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.