دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

حواست به ...

حواسَتـْـ بــِه دِلَـتــْ باشَـد آن را هَر جایــے نَگُذار ... 

 ایـن روزهـا دِلـْ را مـیدُزدَنـْد بَعد کــِہ بــِہ
دَردِشان نَخُوردی 

جای صَنـْدوقِ پُسـتــْ آن را دَر سَطـْلِ آشـْغالـ
میــ اَنـْدازَنـْد 

 وَ تو خوبـْـ میدانــی دِلــی کــِه الـْمثنــی شُد
دیگر دلـْ نمــی شود...

نظرات 2 + ارسال نظر
افسانه پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:00 ب.ظ http://gtale.blogsky.com/

عزیزم من شما رالینک کردم



سپاس از شما.

شما هم لینک شدین.

افسانه پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:48 ب.ظ http://gtale.blogsky.com/

سلام مریم بانو جان

بت ها شکستنی بودند وباورها ماندگار
وچه ساده دل بود ابراهیم

سلام.

سپاس از شما.

موفق باشید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.