ای
دل ریش مرا با لب تو حق نمک تویی آن گوهر پاکیزه که در
عالم قدس در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
بگشا پسته خندان و شکرریزی کن چرخ
برهم زنم ار غیر مرادم گردد | |
|
حق
نگه دار که من میروم الله معک ذکر خیر تو بود حاصل
تسبیح ملک کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
خلق را از دهن خویش مینداز به شک من
نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
| |
|