دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

??

ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم بگشا پسته خندان و شکرریزی کن چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
حق نگه دار که من می‌روم الله معک ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک کس عیار زر خالص نشناسد چو محک وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک خلق را از دهن خویش مینداز به شک من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
چون بر حافظ خویشش نگذاری باری ای رقیب از بر او یک دو قدم دورترک
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.