دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

پولداری

دلم میخواد از چیزهایی که ذهنم رو درگیر کرده و خیلی بهشون فکر میکنم و انگار شده حرفهای مگو بگم! اما نمیشه!! 

.... 

 

برای درس ریاضی بچه ها  و آشنایی با واحد پول یه صفحه تنظیم کردم از عکس سکه و برای بچه ها کپی گرفتم و بردم سر کلاس که برای جلسه بعد برش بزننشون و با خودشون بیارن. 

براشون توضیح می دم که بچه ها اینا عکس سکه های مختلفه و برش بزنین و برای جلسه بعد با خودتون بیارین و شروع می کنم به توزیع برگه ها که محمد مهدی (نفر اولی که برگه گرفته)میگه : آخ جون! من از همه تون زودتر پولدار شدم!! 

منم یه لحظه:  

 

 

 

------------------------------------------ 

امروز مجبور شدم با سه تا از بچه ها برخورد جدی داشته باشم به خاطر انجام ندادن تکالیفشون!      

بعضی وقتا حس می کنم مهربون که میشم فسقلی ها  می خوان سوء استفاده کنن!

نظرات 4 + ارسال نظر
پسرک دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:48 ب.ظ http://khordenevesht.blogsky.com

ممنون، میگید استاد، فکر می کنم پیر شدم! نه بابا استاد کجا بوده، خبری نیست...
در مورد حرف های مگو، شاید سخت باشه، حق دارید، آدم کسی را می خواد حرف هاش را بشنوه و نباشه... همه همینطورند...



مگه فقط آدم های پیر می تونند استاد باشند؟....

هی روزگااااااار

ارکیده دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:54 ب.ظ

سلام اجازه خانوم معلم مریم بانو بوووووووووس
بچه ها اونم تازه از نوع پسراشون خیلی شیطونن وای به حالت
دلم برات میسوزه
ولی در کل سعی کن باهاشون دوست باشی چون هرچی باشه دنیاشون خیلی قشنگه عزیزم
موفق وخرسند باشی...

سلام بر ارکیده بانو.

بله خیلی شیطونن اما دوست داشتنی و نازند.

دنیاشون و بی غل و غشی شون رو دوست دارم.
(خودمانیم از دختربچه ها هم عاطفی تر و مهربون ترن)

اما دلیل نمیشه که وظایفشون رو انجام ندهند!
و باید بدونن که هرکسی باید حدود خودش رو بدونه

تو هم همینطور

بسامه یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:06 ب.ظ

هاهاها...
عجببببب اونوقت کارمندهای بانک مولتی میلیاردرن...

عزیزم عصبانی شو... تازه من داد هم می کشم...




بسامه . نمی دونی چه دنیای بامزه و جالبی دارن.

تازه دعواشونم کردم.
دادم آقای ناظم هم نوازششون کرد!

پسرک یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:32 ب.ظ http://khordenevesht.blogsky.com

عجب! آره، آدم بین دوراهی می مونه، برخورد کنه ممکنه کسی را بیشتز از انصاف ناراحت کنه و برخورد نکنه، کلا نظم از دست میره، حالا باز هم بچه ها را میشه بشون برخورد کرد، اگر مثل من دانشجوها همسن یا حتی بزرگ سال تر باشند، چیکار باید کرد!؟

یه جورایی بله.

اما بچه ها هم مشکلات خاص خودشون رو دارن که نمیشه بهشون همچین تحکم کرد مثل قدیم!

اما چون چه هستن زیاد هم نمیشه بهشون خرده گرفت!

استاد! انشجوی هم سن و سال و بزرگتر دردسرش بیشتره! تازه حرف نشنو تر هم هستن. اما اونا نمره دارن و میشه گفت: نمره نمیدم بهتون.
(البته اگر بترسن!)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.