دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

یه چیز جالب!

دخترها مثل میوه های درخت هستند.بهترینشان در بالاترین نقطه درخت قراردارند.
اکثر پسرها نمیخواهند به بهترین ها برسند چون میترسند سقوط کنند و زخمی بشوند
لذابه میوه های پوسیده روی زمین که خوب نیستندامابدست آوردنشان آسان است،اکتفا میکنند.
میوه های بالای درخت فکر میکنند مشکل ازآنهاست درحالیکه آنها فوق العاده اند.
آنها فقط باید منتظر آمدن پسری بمانند که آن قدر شجاع باشد که بتوانداز درخت بالا برود 

 


 

پ.ن : این مطلب رو جایی دیدم خوشم اومد!

نظرات 11 + ارسال نظر
ارکیده شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:34 ق.ظ

اجازه خانوم اجازه سلام
اجازه ما میخوام ببوسیمتون بوووووووووووس
بعدشم ما ارون بچه قدیماییم که خیلی ساده وبی آلایش بودن
نه ازین امروزیها ومدرن که پز موبایل فلان قیمتشونو یا ماشین فلان مدل باباشونو یا فلان سفر خارجکشونو بهم میدن
ما بچه های نسل قدیمیم
ازون بچه ها که عشقشون بازی تو کوچه ودعوا با هم سنو سالاشون بلکم بزرگتر به خاطر دفاع از دوست ورفیقمونیم
بله اجازه خانوم معلم ما اینیم
فکر کنم شما هم ازون نسل باشین اجازه خانوم

سلام خانوم.

عجب!

کلی گفتم که دنیای بچه ها هنوز صاف و ساده و بی غل و غشه.

ایول بچه های نسل قدیم.

همیشه پایدار باشید و شاد

من جز بچه های دهه شصتم.

ارکیده چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:39 ب.ظ

نخیرم اجازه خااااااااااانوم اجازه این حسین خودش دفترمونو گرفت گفت بده برات هواپیما بکشم ولی خط خطیش کرد
مام گفتیم بده برات عروس بکشم اونم فوری دفترشو داد
اجازه خانوم اجازه گوشتونو بیارین تازه گفت منم دومادم
منم خط خطی کردم دفترشو به خاطر همین عصبانی شده بعدشم با اجازه خانوم معلم
بله که اسب فسید داره خوبشم داره
ازون اصیلاشم داره
تا دلت بسوزه اصلا هم نمیدم سوارش شی حسین خان هان

!!!!!

هیچ نظری ندارم.
اما
بچه ها اینقدرها یه هم دیگه نمی پیچیند!
باور کنین.

حسین سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 ق.ظ http://flynn.persianblog.ir/

اجازه خانم این ارکیده دفتر من رو خط خطی کرد بندازینش بیرون بچه بدیه
سوال از ارکیده خانم(با رکسب اجازه از خانم معلم):
این شاهضادح اصب صفید که نمیخواد داشطه باشح؟





حسین یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:47 ب.ظ http://flynn.persianblog.ir/



ارکیده یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:48 ق.ظ

سلا مریم بانو جان بوووووووووس
واقعا این نوشته رو باید طلا گرفت
میگم اجازخ خانوم معلم اجازه ما هم منتظریم تا شاهزاده بیاد ومارو از خواب بیدار کنه وجادوی جادوگرو باطل کنه ومارو به قصر ببرهآخه خانوم اجااااازه همه به ما میگن زیبای خفتهاجازه خانوم اجازه شما میدونید کی پسر پادشاه با اسب سفیدش میاد دنبالمون مارو از روی درخت بچینه
نمیدونید؟؟!!!اجازه خانوم اجازه مگه شما معلم نیستید پس باید همه چیرو بدونید خب خانوم اجازه
اجازه خانوم اجازه خب خودمون میریم بیرون از کلاس چرا عصبانی میشید خب رفتیم

سلام بر ارکیده خانم.
طلا یا نقره اش مهم نیست.مهم مفهوم جمله است که خیلی برام جالب بود.
که زیبای خفته ای؟
اونم به وقتش و وقتش رو هم خدا می دونه.

منتها پسر یکه سوار ذهنت ممنکنه توی واقعیت کمی متفاوت باشه.
پس حواست باشه که زیبای خفته مال قصه هاست و تو باید بیدار باشی و با چشم باز تصمیم بگیری.

لازم هم نیست از کلاس بری بیرون!

پسرک شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ب.ظ

مثال راستین و زیبایی بود، هرچه که به راحتی بدست بیاد، ارزش واقعی خودش را نخواهد داشت...

ممنون از شما

پسرک شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:46 ب.ظ

مثال راستین و زیبایی بود، هرچه که به راحتی بدست بیاد، ارزش واقعی خودش را نخواهد داشت...

ممنون از شما.

فکر کنم همینطوره.
اما چیزهایی که می بینیم گاهی با این تفکر متناقض به نظر میاد!

حسین شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:51 ق.ظ http://flynn.persianblog.ir/

خیلی جالبه و حقیقی.
پیرو تایید فرمایشات خانم معلم مریم بانو
چرا خرس قهوه ای ابجی بزرگه؟

جالب بود واقعاً .
من خوشم اومد.

آبجی بزرگه جواب دادن!

بسامه شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 ق.ظ

اخه می خوام جاری تو باشم...

!!!!
مگه پسر شجاع برادر خرس قهوه ای بود؟


بسامه جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ب.ظ

منتظر پسر شجاع باش....
منم منتظر خرس قهوه ای ام



فکر نمی کنم پسر شجاع منو پیدا کنه!

حالا چرا خرس قهوه ای

پارسبانو جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:25 ب.ظ http://taranomeshgh.blogsky.com

خیلی مثال جالبیه
واقعا همینطوره



برای همین اسمشو گذاشتم یه چیز جالب!

....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.