دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

اندر حکایات روز معلم

و اکنون یعد از 3 روز از روز معلم همچنان برای ما هدایایی می رسد. 

و از هدایا جالبناک و تفکر برانگیزتر بعضی رفتارها و حرکات اطرافیان و بچه ها و بزرگترهایشان است. 

 

امسال که روز معلم 5شنبه بود و ما تعطیل! از روزهای قبلش هم گفته بودم (در جواب سوالشان که خانم! روز معلم کی میشه) روز معلم 5 شنبه هست. 

- یعنی ما کادوهامونو 5شنبه براتون بیاریم؟ 

- نخیر. شما کادو نیارین فقط پسرای خوب و درس خوان و منظمی باشید برای من از کادو خیلی مهمتره. 

-... 

خلاصه اولین کادو روز چهارشنبه رسید! یه روسری دو رو و خیلی قشنگ! 

  

روز شنبه قبل از رفتن به کلاس آقای ناظم گفت: خانم بانو بچه هات می خوان کلاس رو به افتخارت بترکونن! 

گفتم : اینجوری که مایه ی دردسره! و با خنده به سمت کلاس رفتم. 

دیدم بچه ها چندتا بادکنک باد کردن و منتظر ورود من با نزدیک شدنم به داخل کلاس همه به تکاپوی ترکاندن بادکنکها!و خلاصه یه عده ای مشغول ریختن برف شادی و خلاصه هیاهویی که بیا و ببین. 

خلاصه بعد از جیغ و داد و هوار و تبریک! که من رسیدم داخل کلاس دیدم که هدیه هاشونم گذاشتن روی میزم. 

یکی میگه : خانم کادوی ما تابلو  

اون یکی میگه خانم ما اون کارت تبریک رو آوردیم. 

منم از همه تشکر کردم و گفتم : من از هیچکدومتون توقع نداشتم که برام چیزی بیارین  

- بله خانم .شما براتون درس ما مهمه! 

-  اما دستتونم درد نکنه و خیلی ازتون ممنونم. 

زنگ تفریح دیدم که یکی از مادرها با مبلغی توی دستش ایستاده جلوی کلاس! بعد از سلام و احوالپرسی میگه: خانم معلم اینم کادویی که قرار بود مهرداد بیاره! 

من  و  منظورتون چیه؟ 

- آخه پسرم گفت برای خانم معلم پول میذاریم رو هم و من کسی رو نمیشناسم! پولو آوردم به خودتون بدم! 

-  منم تشکر کردم و گفتم من از این ماجرا خبری ندارم و الانم این پول رو نمی تونم قبول کنم. (بعد یکی از مادرا آمد که سوء تفاهم نشه ما قرار بود جای کادوهای رنگارنگ براتون دسته جمعی چیزی بگیریم که خانومها همکاری نکردن و اینجوری هر کی آخرین لحظه آمد و برای این بود که اینجوری شد) 

 

خلاصه که کادوهای من تا این احظه: 

2تا روسری 

1 شال 

4تا تاب 

1 بلوز خونگی شیک 

1مقنعه 

3 تابلو (چهار قل - و ان یکاد - آیه الکرسی) 

1 ادکلن  

1 تندیس 

2دسته گل 

4شاخه گل و کارت  

۱کیف پول 

1 آینه که شکل جالبی داره (شبیه به ساعتهای جیبی قدیمی) 

 

البته کادوها و تبریکات خانواده و دوستان هم که جای خودشو داره. 

  

نظرات 4 + ارسال نظر
پارسبانو سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:58 ب.ظ http://taranomebahary.blogsky.com

هدایای متنوعی براتون آوردن
مبارکتون باشه، ایشالا به شادی از همشون استفاده کنین

رنگاوارنگ از همه رنگ...

ممنونم.
سلامت باشید

حسین سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:51 ب.ظ

تبریک صمیمانه من رو بپزیرید
ایشالا سال ها معلم باشید و معلم نمونه بشید.
همه هدیه ها مبارکتون باشه.
اجازه خانم اجازه ارکیده دروغ میگه من اصلا نگفتم توی بادکنک ها آب بریزیم.
اجازه خانم اجازه من میخواستم فشفشه بیارم ترسیدم شما بترسین

ممنونم.
امیدوارم شما هم موفق باشید.

بله من می دونم شما دانس آموز خوبی هستی . ارکیده هم درست میگه!!

دستتون درد نکنه که به فکر من بودین!

پسرک دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:08 ب.ظ

خوشا به حالتون؛ قطعا آموزگار مهربان، لایق و نمونه ای هستید.
روزهایتان سرسبز باد.

امیدوارم که اینطور باشه. دلم می خواد بچه ها خوب یاد بگیرند و خوب به آموخته هاشون عمل کنن.

ممنونم.
شما هم اوقات خوب و خوشی داشته باشید.

ارکیده دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:00 ب.ظ

اجازه خانوم سلام
اجازه اون پیشنهاد مابودا گفتیم بادکنک بترکونیم
اجازه خانوم این حسین بدجنس گفت تو بادکنکا آب پر کنیم سر خانوم معلم بترکونیماجازه اگه خیس میشدید چی
اجازه خانوم اجازه تازه نذاشت ما گل بخریم گفت گل چیه پژمرده میشه لباس بخر این شد که الان شما4تا تاب دارین دیگه
اجازه افغال نه اقبال نه اخفال فکر کنم همین بود اخفالمون کرد این حسین
ایییییییییش من آخر از دستش ازین مدرسه میرم والا به خدا
اجااااازه خانوم اجاااااااااااازه این شیرین عسل بازی بود
روزتون مبارک هر روزتون روز معلم روزتون پیروز

سلام به گل گلاب خودم.
که پیشنهاد شما بود.

خب ا.ن موقع می خندیدین دیگه!

دستتون درد نکنه.


خب نباید انقدر زود اغفال بشی.

امیدوارم همیشه شاد و موفق باشید.

بازم ممنون.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.