دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

.................

احساسات بیان

نشده ،

هیچ وقت

فراموش نمیشن... 

 

 

 

خدایا ...

دلم مرهمی میخواهد از جنس خودت

نزدیک ،

بی خطر ،

بخشنده ،

بی منَت... 

 

 


  

دلم

پُر است

پُر پُر پُر

 آ نقدر که گاهی  

اضافه اش از چشمانم میچکد..

زیاد حرف میزنم اما..

حرفم را نمیزنم

تقدیم به دوستانم

 

خدایا!  

 دوستانی دارم که در اعماق قلبم جای دارند. 

  

آنان شایسته محبت اند و یادشان مایه آرامش جان می باشد.  

 

در میان خلق معدن خیرند و دارنده پاک ترین خصوصیات.  

 

پس ای خدای من اکرامشان کن  

 

و بر صفات نیکشان بیفزای   

و سلامتشان بدار.  

 

 

 

آمین

  

 

دلتنگی...

دلـتنگــی، پیچیــده نیســــت.


به همین ســادگـی...  




یــک دل..


یک آسمان..


یــک بغــض ..


و آرزوهــای تـَـرک خـورد ه !

 

 

  

:) :(

هر نقطه که می گذارم ته دل

تو می پری سر خط 

 

...! ! ! !....

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من 

 

چه جنونی.چه نیازی.چه غمی است؟ 

 

تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم! 

 

 

حس می کنم....

گاهی حس می کنم که تکلیفم با خودم روشن نیست. 

نمی دونم از خودم چی می خوام. 

نمی دونم می خوام چکار کنم؟ 

نمی دونم توقعم چیه؟ 

گاهی حس میکنم خیلی بچگانه رفتار می کنم - جایی که باید بزرگ باشم! 

گاهی حس میکنم که بلاتکلیفم 

خودم 

احساسم 

تصمیم هام 

و هر چیزی که به من و احساسم مربوط میشه. 

 

گاهی حس میکنم توی یه گردآب گرفتارم 

هی می چرخم و می چرخم و بازم سر جای اولم هستم. 

 

از دوگانگی عقل و احساسم می ترسم. 

از گرفتن تصمیمی که نمی دونم درسته یا نه می ترسم 

از باور کردن چیزی که درکم میگه و اونی که عقلم می خواد می ترسم! 

 

کلا موندم توی راهی که تکلیف هیچیش روشن نیست. 

هنگ کردم از این تناقضات و این چندگانگی ها! 

 

خدایا! خودت به فریاد برس. 

 

 


 

در مقابل تقدیر خداوند همانند کودکی باش که وقتی او را به هوا می اندازی می خنددچون ایمان دارد که تو او را خواهی گرفت. 

 

تو زندگی هر کسی از یه روز ، از یه جا ، از یه نفر به بعد ، دیگه هیچی مثل قبل نیست !