دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

! ! !

نظرات 27 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 06:44 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

حسین شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:22 ب.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

ارکیده جیغ بکش

حسین شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:19 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

الان دانش آموز سالاریه
ما که میگیم باید شما باید بگی چشم

خیر آقا!
کلاس من از این خبرا نیست

حسین شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:49 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

باید!!!!
حر ف زور!!!!


بلی در کلاس زورمان می رسد که! منتها زور نیستا
من که میگم باید ...
شما میگی : چشم
و خودت به اون باید می رسی

ارکیده شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:46 ق.ظ

من که توضیح دادم خانوم معلم خب برید بخونید جوابتونو

بله عزیزم.
بعد از نوشتن اینجا رفتم دیدم

ممنون

حسین شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:14 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

نوموخوام

مگه با شماست؟
باید بخوای!
نوموخوام هم نداریم.


حسین شنبه 2 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 06:52 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

من تهدید نکردم خانم معلم ارکیده میکنه.
من فقط براتون آینده نگری کردم اگه نیاین از همونجا شروع میکنه به جیغ زدن بعد ابوی و اخوی و خلاصه همه خانواده و کل منطقه دیوار صوتی براشون میشکنه.
تقصیر منه ها بیا و خوبی کن



من می دونستم تو به فکر آینده ای

حالا اخماتو واکن ببینم. من شاگرد اخموی ناراحت نمی خواما

حسین جمعه 1 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:46 ب.ظ http://varonegi.persianblog.ir/


ارکیده می بینی خان معلم توضیح میخواد خوب بهشون توضیح بده
بعدش ببینم که جرات می کنه نیاد


نع کلاً تهدید دوست می داری شما!

ارکیده جمعه 1 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:18 ب.ظ

حسین قراره خانوم معلم باهامون بیاد
اونموقع نشونش میدم جیغ بنفش ارکیده یعنی چه؟؟؟


قرار شد توضیح بدین کجا می رید - خوشم اومد بیام.

حسین جمعه 1 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:34 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

داریم برات

باشــــــــــــــــــه

حسین جمعه 1 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:30 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/


دقیقا جیغ بنفش
ارکیده یک چند بار تمرین کن به اوج خودت که رسیدی بعد میریم پیش خانم معلم



که دقیقا جیغ بنفش؟

تمرین کن ببینم- به کجا می رسین شما

ارکیده پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:02 ب.ظ

اگه یه بار خانوم معلم جیغ بنفش منو بشنوه حساب کار دستش میاد
اجازه خانوم اجااااااااااااااازه نخیرم از جیغ بنفش ارکیده میترسونتتون

عجب!

مگه چندبار جلوش جیغ بنفش کشیدی؟

حسین پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:18 ب.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

حسین پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:35 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

بزار ارکیده بیاد خودش می دونه چی کار کنه


الان داری از ارکیده می ترسونیم؟

حسین پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:34 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

بزار ارکیده بیاد خودش می دونه چی کار کنه

حسین پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:53 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

باشه سوسک میارم از این سیاه گنده ها هم میارم
باید بهش نشون بدیم با زور هم میشه ارکیده
بیا محبورش کنیم

سوسک ها ترسناک نیستن.

نمیشه با زور نمیشه

بعضی کارا هم مجبوری نیست

ارکیده پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 ق.ظ

هیچم نخیر باید سوسک بیاری حسین سر کلاس تا من ازون جیغ بنفشا بزنم
در حد تیم ملی آخه من از سوکس بیشتر از دانیاسور میترسماونوقت خانوم معلم حساب کار دستش میاد که میشه بازور کسی رو وادار کرد دوستش داشته باشه یا نه
هان تازشم خیلی این موضوع از درباره دوست داشتن مهمه بعله


جیغ بنفش؟
با زور نمیشه!
عجب! ! !

حسین چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:47 ب.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

من با حیوان دوست داشتنی خونگیم میام ارکیده

ارکیده چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:29 ب.ظ

خب اصلا سوسک ومارمولک و قورغابه میاریم تو کلاس ول میکنیم کلاسو بهم میریزیم تازه موش یادم رفت موشم میاریممگه نه حسین ولی اینارو تو باید بیاریا چون منم از همشون میترسم فقط بگو من اونروز غایب بشم

نع .
تعریف کردیم - این ارکیده بانو هم .....

خب من با هیچکدومشون مشکل ندارم.نگهشون میدارم واسه ی روز بعدی که اومدی
آقای حسین هم از این کارا نمیکنه

حسین چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:15 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

که حساب من رو به وقتش میرسی
مگه من تنها گیرت نیارم



بلی می رسیم

الان ترسیدم

ارکیده چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:54 ق.ظ

وییییییییییییی حسین چه خشانتی روح لطیف من واین حرفهاخانوم معلم که دوسمون داره حسین اگه بدونیم دوستمون نداره موهاشو که نمیکنیم نمره صفر میاریم سر کلاس

نمره دیگه نداریم ارکیده جان

قابل توجه آقای حسین (ببین ارکیده بانو چی گفت)

حسین چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:33 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

بار اساس نفس خبیث درونیم
میخوام ارکیده بیاد موهات رو بکنهدارم شرایطش رو جور میکنم


اول صبحی نفس خبیث رو بیخیال شو بابا
دقت نکردی ارکیده این حرف رو در مورد کی زد
باشه! ببینم ارکیده بانوی من از این خباثتها نداره.حساب شما رو هم به وقتش می رسیم

حسین سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:16 ب.ظ http://varonegi.persianblog.ir/

من که همیشه دوستت دارم ارکیده اما این خانم معلم فکر کنم دوستت نداره


آقای حسین شما بر چه اساسی میگی؟

ارکیده سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:12 ب.ظ

هیچم نخیرم خوبم میشه دیگران رو وادار کرد دوستت داشته باشن
مثلا همین حسین اگه منو دوست نداشته باشه همچین گوشه چشش بادمجون میکارم که نگو بشه اینشکلی
یا ممول اگه بدونم دوستم نداره موهاشو میکنم صورتشو یه ور میکنم
اینطوری
اصلا کلا به خاطر همینه که همه منو دوست دارن


بهله؟


بعله بعله اینطوری همه شما رو دوست میدارند

پسرک دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:12 ب.ظ


یک نکته: خوب باشید، انعکاس خوبیتان را در دیگران خواهید دید...


سپاس از شما. اون که هست اما بازم ما باعث تغییر زیادی نیستیم در بیشتر موارد

حسین دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:56 ق.ظ http://varonegi.persianblog.ir/



فقط من! دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:37 ق.ظ http://jostejoogar2011.persianblog.ir/


امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.