دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

ماجرای امروز

اممممم 

امروز با یه دوستم بحث کردم و کلی بحث کردم (البته بحث که نه) یه سری حس هامو گفتم و دوستمم گفت که اشتباه می کنم. 

و داستان از یه حرف شروع شد که دامن زده بود به حسم و بعد یه چیزی منو یاد سالها پیش انداخت. 

 

دوستم راجع به حرفش عذرخواهی کرد که باعث ناراحتیم شده و من جوابی نداشتم براش. و یاد اون سالها افتادم. 

 

ادامه مطلب ...

یه تست شخصیت شناسی جالب

از بین ایمیلهای وارده! 

یه تست جالب که نتیجه اش هم برای من به شخصه جالب بود. 

 

گفتم شاید خوشتون بیاد (شاید هم خودتون انجامش داده باشین) یعنی جدید نباشه. 

 

تست

تفاوت

ایمیل وارده از یه دوست که توی این لحظات برام خیلی خوب و جالب و آرام کننده بود. 

دوست داشتین بخونیدش. 

 از دوستی که برام این مطلب رو فرستاد هم ممنونم هر چند اینجا رو نمی خونه. و امیدوارم که موفق باشه !

 

ادامه مطلب ...

چیزی بگو ...

چیزی بگو بگذار تا همصحبتت باشم  


لختی حریف لحظه های غربتت باشم  


ای سهمت از بار امانت هر چه سنگین تر  


بگذار تا من هم شریک قسمتت باشم  


تاب آوری تا آسمان روی دوشت را  


من هم ستونی در کنار قامتت باشم  


از گوشه ای راهی نشان من بده ، بگذر 


تا رخنه ای در قلعه بند فترتت باشم  


سنگی شوم در برکه ی آرام اندوهت  


با شعله واری در خمود خلوتت باشم  


زخم عمیق انزوایت دیر پاییده است  


وقت است تا پایان فصل عزلتت باشم  


صورتگر چشمان غمگین تو خواهم بود  


بگذار همچون آینه در خدمتت باشم  


در خوابی و هنگام را از دست خواهی داد  


معشوق من ! بگذار زنگ ساعتت باشم


                                                              حسین منزوی

حلول ماه ربیع و آدم برفی

حلول ماه ربیع الاول رو به دوستای گلم تبریک میگم. 

 

دیشب برف باریده بود و ما هم (من و داداشیم) رفتیم حیاط و یه آدم برفی ساختیم. 

تازه از خودمون و آدمکمون عکس هم  گرفتیم.  

این عکس هم آدمکمونه 

 

(ادامه مطلب  خودم و آدم برفی هستیم) 

 

ادامه مطلب ...

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)

 

 

زائری بارانی ام، آقـا بـه دادم مـی رسی؟

بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم می رسی؟

 

گـرچـه آهـو نیـستـم؛ اما پر از دلتنگی ام

ضامن چشمان آهوهـا، بـه دادم می رسی؟

 

از کبوترها کـه می پـرسم، نشانـم می دهند

گنبد و گلدسته هایت را، به دادم می رسی؟

 

ماهـی افـتاده بر خـاکم، لبـالـب تشنـگـی

پـهنه آبی تـرین دریـا؛ به دادم می رسی؟

 

مـاهِ نـورانیِ شب هـای سیـاهِ عـمرِ مـن

ماهِ من، ای ماهِ من؛ آیا به دادم می رسی؟

 

من دخیل التماسم را بـه چشمت بستـه ام

هشتمین دردانه زهرا(س)، به دادم می رسی؟


بـاز هم مشهد، مسافرها، هیاهـوی حـرم

یک نفر فریاد زد: آقا! به دادم می رسی؟ 

 


 

این ایام تسلیت باد. 

التماس دعا