ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
لحظه ی دیدار نزدیک است . . .
بگذریم که آقای اخوان این شعر رو به چه هدفی گفتن منتها گویا که داستان هر آمدنی را رفتنیست فعلاً برقراره! منم الان از فرصت پیش آمده استفاده کردم و آمدم که از شما دوستان عزیزم خداحافظی کنم و حلالیت بطلبم.
امیدوارم که قسمت همه ی مشتاقا بشه سفر به خانه ی خدا.
مدتی نیستم امیدوارم که مریم بانو رو فراموش نکنین.
امروز از اون روزا بود.
دیروز با اداره کل تماس گرفتم و قانون مرخصی و اینا رو پرسیدم.
امروز به مدیرخان میگم: همچین حالتم میشه که من جایگزین بیارم و اینکه مرخصی بی حقوق نگیرم.
میگه: می دونی که اینجا محیط کوچیکه و زود منطقه خبر میشه.اصلا نمیشه خانم بانو.
میگم: خودتون خوب میدونین که بخواین میشه.کاری نداره . من درخواست مرخصی بدون حقوق می کنم و جایگزین هم نمیارم چون از حقوقم کم میشه.
میگه: فکر نکنم بشه!منطقه هم مرخصی بدون حقوق بهت میده.هم جایگزین گردن خودته! اگه مدرکی یا حرف مستدلی داری برای منطقه بگو.
خلاصه کلی صحبت کردیم و آخرشم گفت که از نظر من مشکلی نیست!!!اما منطقه شرایطش متفاوته!
العان خیلی ناآرام نیستم.فقط کمی نگرانم.
امیدوارم فردا همه چی به خوبی پیش بره و زیاد کش پیدا نکنه. هر چند ته دلم قرصه که اونی که دعوتم کرده - همه چی رو فراهم میکنه.من نباید عجول باشم و کم صبر.
خدایا! کمی صبر می خواهم و کمی آسانی در کارها!
خدایا! اونجوری که خودت می دونی ردیفش کن.
خدایا!دوست دارم زیاد. . .