دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

گفت و شنود2

 

 

میگه : چرا اینقدر خوردتو درگیر کردی؟ 

میگم: از دستم در رفت . 

میگه: مطمئنی؟ 

میگم: نه 

میگه: می دونستم.چرا؟ 

میگم: خب هم خوشم میامد کنجکاویم برطرف بشه و هم خوشم میامد از تعاملات و یه ذره هم اون تهش از دستم در رفت. 

میگه: باید حواستو جمع می کردی - اون یه ذره الان شده خیلی. می دونی که؟ 

میگم : . . . .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.