دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

!!!

این روزها    

دلتنگم

باور کن این یکی دیگر شعر نیست

......

هیچ میدانی ؟

تا تو در آغـوش من گل نکنی‌

این بهار ، بهار نمی‌‌شود . . .


 

پ.ن ۱.

آیا؟

عاشق خورشید که میشوی تقدیری بهــــــتر از سوختن نخواهی داشت ! 


پ.ن ۱ : به نظرتون درسته؟؟؟؟

!

ضمیرها را از من سوال نکن .... 


اینجا فقط اول شخص ِ مفرد مانده است ....! 


بقیه رفته اند . 

 

هی روزگاااااااااااااااار

اهی با خودم فکر میکنم: 

واسه من و احساسم هم این اتفاق افتاده؟؟  

 

روزی مخاطب تمام جملاتت من بودم

نمی دانی چه درد سختی است خلع مقام شدن

نمی دانی چه سخت تر است دیدن ترفیع گرفتن دیگری !


 

بعدش میگم: نه! 

خدایا! نخواه که همچین اتفاقی بیفته برای من و احساسم و ... 


 

پ.ن : فکر کنم تقصیر حال و هوای بهاره.خوب میشم! جدی نگیرین!!!

گاهی وقتها....

کلِ دنیا را هم که داشته باشی..... 

باز هم دلت
میخواهد، بعضی وقتها .... 

فقط بعضی وقتها .... 

اصلا برای ِ یک لحظه هم که
شده، همه ی دنیای ِ یک نفر باشی