دلانه های بارانی
دلانه های بارانی

دلانه های بارانی

من عقابی بودم . . .

من عقابی بودم که نگاه یک مار


سخت آزارم داد


بال بگشودم و سمتش رفتم


از زمینش کندم


به هوا آوردم


آخر عمرش بود که فریب چشمش سخت جادویم کرد


در نوک یک قله آشیانش دادم که همین دل رحمی چه بروزم آورد


عشق جادویم کرد


زهر خود بر من ریخت


از نوک قله به زمین افتادم


تازه آمد یادم من عقابی بودم


بر فراز یک کوه آشیان خود را به نگاهی دادم......

یاد ایام . . .

دیروز با دیدن یه عکس - یاد این خاطره ی مشترکمون با داداش جان! افتادم. 

خلاصه اون موقعها (زمان خاطره) من یه گوشی اسباب بازی قرمز رنگ داشتم که کلی هم دوسش داشتم.بعدش این داداش جان بنده - کمی زیاده خواه بودن و میگفتن که گوشی تلفنه مال منه! و همیشه هم من بهش میگفتم که نخیر! 

یه روز که طبق معمول کل کل صاحب بودنمون شروع شده بود (کل کلمون هم از نوع عملکردی بود یعنی بحث لفظی وجود نداشت) خلاصه نشسته بودیم و جناب داداش ادعای صاحب بودن کردن و منم در حال دفاع از مایملکم دسته ی گوشی دست داداش جان و تنه اش هم دست بنده! خلاصه بکِش بِکشی راه انداختیم. من از این طرف و اونم اون طرف و هیچکدوممون کوتاه نیومدیم که یهو گوشیجان بنده کوتاه اومد!! 

سیمش کنده شد و در همین حین من قل خوردم این طرف و داداش جان! هم اونطرف 

هیچی دیگه بعدشم متعجب شدیم که چی شد یهو!!! 

.... 

و به این ترتیب گوشی من خراب شد . . . 

البته هنوزم گاهی داداش جان میگه : هعیی یادته گوشیمو خراب کردی؟ 

من:

** خلاصه ممنون از اون دوست که منو یاد این خاطره انداخت

روزنوشت

 خیلی وقت بود از شیرین کاری بچه ها نگفته بودم. 

اینم داستان امروز:

 

ادامه مطلب ...

یا عقیلة العرب(س)

**

قصد کرده است خدا جلوه ی دیگر بکشد

سوره یِ مریمی از سوره یِ کوثر بکشد

بگذارید همین جا به قدش سجده کنم

نگذارید دگر کار به محشر بکشد

دختر این است اگر، فاطمه پس حق دارد

از خداوند فقط مِنَّت دختر بکشد

 

مادر ِ دَهر نزائید و نخواهد زائید

آنکه را از سر ِ این آینه معجر بکشد

بالِ جبریل به این قُبه تمایل دارد

تا دمشق هست چرا جای دگر پر بکشد؟!

زینب آنقَدر بزرگ است که آماده شده است

یکسره جام بلای همه را سر بکشد

قبل از اینی که خودش جلوه کند آماده ست

عالمی را به تماشایِ برادر بکشد

(علی اکبر لطیفیان) 


** 

به یاد فروردین91-بین الحرمین (روز میلاد حضرت زینب (س))

ایستگاه آخر

چند روز پیش در مورد رفتارها و ترسهام راجع به سفر آخرت حرف می زدم با یه دوست. 

درست یه ربع بعد تمام شدن حرفهام 

ادامه مطلب ...

یادت باشد . . .

دلگیر نباش..! 


 دلت که "گیر" باشد 


 رها نمیشوی..! 


 یادت باشد؛ 


 خداوند بندگانش را با آنچه به آن دل بسته اند می آزماید...!